خودمونی

اوّل کوتاه نوشته بود بعد دیدم اصلاً کوتاه نوشتن کم پیش میاد
اینجا باشه یه وبلگ خودمونی واسه کنار هم بودن من و چند دوست مجازی

بایگانی

انتظار

چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۰۹ ب.ظ

امروز بهم گفته شد هرچی تو مغزت می‌گذره رو به بینهایت تغییر بده نمی‌دونم رتبه یکی تو فکرته یا 80 زدن فلان درس ، مهم نیست 

من قراره نتیجه‌ای از تو ببینم که بیشتر از تصوّر الانته ، نتیجه‌ای که حتّی فکرشم نمی‌کردی ، انتظارتو رو به بینهایت تغییر بده!!!


نمی‌دونم دارن بهم اعتماد به نفس کاذب تزریق می‌کنند یا چیزی می‌بینند که من خودم نمی‌بینم 

من ناامید نیستم امّا حس می‌کنم صحبت دیگران اغراق‌آمیز هست
شاید هم رنگ رخسار درست خبر از سرّ درونم(اوضاع درسیم) نمی‌ده.

ان شاء الله تو این مسیر جا نمی‌زنم ، بر مشکلات صبر پیشه کنم تا از پسشون بر بیام 
خداوند صابران را دوست دارد...

ادامه دادن نوشتن افکارم شجاعتی می‌خواد که الان تو خودم حس نمی‌کنم  ، نه از این جهت که این وبلاگ ممکنه خواننده‌ای داشته باشه که من رو می‌شناسه
.شجاعت این رو ندارم که حتّی یک غریبه ادامه‌اش را بخواند
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۸/۲۰
  • ۲۲۹ نمایش
  • Vincent Valantine

نظرات (۱)

  • فاطیما کیان
  • بعد اگرجای من بودی که پست هایی رو گاهی مینویسم که میدونم خیلی ها براشون منو قضاوت تندی هم میکنن چی؟ بیخیال بنویسیم و بریم بذار هرکی هرچی دوست داره بگه یا فکر کنه مهم اینه که ما سبک بشیم
    پاسخ:
    هر زمان حس کنم حرفی رو باید بزنم می‌زنم و نگران قضاوت‌های دیگران هم نیستم. حتّی شده که تو فروم‌ها ، بی‌پرده کسی رو نقد کردم و دیگر کاربران (حتّی دوستان) از این کارم خوششون نیومده...
    اینکه الان نمی‌نویسم علّتش اینه که باید خودم به جایی برسم که حرفم رو باور داشته باشم.
    نمی‌خوام با شجاعت خرکی نوشتنم این برداشت از حرفام بشه که طبل تو خالی هستم.
    (اوّل خودم باید به این باور رسم که طبل توخالی نیستم بعدش می‌نویسم ، اونموقع اگه دیگران برداشت اشتباه کنند مهم نیست :) )
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">