خودمونی

اوّل کوتاه نوشته بود بعد دیدم اصلاً کوتاه نوشتن کم پیش میاد
اینجا باشه یه وبلگ خودمونی واسه کنار هم بودن من و چند دوست مجازی

بایگانی

بی‌خوابی

پنجشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۵۷ ق.ظ
شب‌ها هنگام خواب یه عالمه فکر حمله‌ور می‌شند که موجی از ناامیدی، ترس، نسبت به آینده رو با خودشون حمل می‌کنند. قبلنا فکر آرامش‌‌بخش داشتم و مثل یه سپر جادویی تمام اون فکرها رو پس می‌زدم حتّی توی شب‌های امتحان استرس‌آور می‌شد با یه لبخند خوابید.
ولی عمر این فکرها محدود بود آرزوهایی بودند که مردند؛ تولد آرزو جدید هم چیز آسونی نیستش؛ به همون اندازه سخته  که بشه مرگ آرزوهای قبلی رو پذیرفت.
خب خودمم می‌دونم فردا صبح که بیدار بشم اصلاً زمان فکر کردن به این همه فکر‌های ناراحت کننده رو ندارم ولی گاهی وقت‌ها این فکرها و نگرانی‌ها جوری حمله‌ور می‌شند که آدم بی‌خوابی می‌گیره؛ نمی‌تونه بخوابه.
اینجور موقع‌ها می‌رم که فکرم رو با یه چیزی مشغول کنم. در واقع می‌دونم این فکرهای مخرب نابودم می‌کنم بنظرم آدم یه هدف داشته باشه که باورش داشته باشه حالا هرچقدرم رسیدن بهش سخت باشه بهتر به زندگیش ادامه می‌ده تا همینطوری توی یه وضعیت متعادل زمان رو بگذرونی و دنبال اون هدف باشی. از بی‌هدف بودن بیزارم. بی‌هدفی چهره زندگی رو زشت می‌کنه. بی‌هدفی دردناکه و آدم رو از پا درمیاره.
برای مشغول کردن فکر به دنیای مجازی روی میارم حالا می‌تونه تلگرام باشه یا وبلاگ یا اینجا ولی اکثر اوقات بعد از خوندن‌ صفحات متفاوت بیشتر زمان‌ها موسیقی هست که به دادم می‌رسه.
در واقع نمی‌دونم این موقع‌ها چه سبکی باید گوش بدم اینقدر متفاوت می‌گردم که یکیش گذر زمان رو از یادم ببره.
فراموش کنم خیلی چیزها و فردا دوباره با برنامه‌ای روبه‌رو بشم که زمان خیلی بیشتر از دسترسم نیاز داره تا عملی بشه.
چقدر این آهنگ سرد ماشینی زیباست.
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۶/۰۵/۱۹
  • ۳۱۳ نمایش
  • Vincent Valantine

نظرات (۳)

چه میشه گفت؟!چه میشه کرد؟! :)
پاسخ:
می‌شه تلاش کرد :)
سلام.

وبلاگتو پیدا کردما :)) آهنگایی که گوش میدی عالیه. هرچند وقت یه بار، باهام شیر کن اسم آهنگاتو.
+
خیلی دوس داشتنی و روون مینویسی. الآن نشستم یه 2 صفحه ای رو خوندم :)) بازم میام میخونم.
+
lمیدونی که ما حضوری هم همدیگه رو دیدیم. نه؟ :-"
پاسخ:
سلام
سینا جان می‌تونم اعتراف کنم طی این مدّت وبلاگ‌نویسی کامنتت بیشترین غافل‌گیری رو برای من تا به این لحظه داشته.
من اصلاً یادم نمیاد بهت گفته باشم وبلاگ می‌نویسم.
و یا حرف در این مورد زده باشم.
حتّی وبلاگت هم که می‌خوندم جز یه دفعه نظر ندادم که اونم آدرس وبلاگی برات نذاشتم.
دیروز خیلی قدم زدم و فکر کردم نفهمیدم چطوری اینجا رو پیدا کردی :-؟
باز خوب شد هم‌اتاقیم نیستی :-؟
=====
مرسی بابت هندون زیر بغل گذاشتن کدوم متن روان :))
  • مهندس رضا عباسی
  • سلام
    خونسرد بلشین
    همه چی حل میشه
    پاسخ:
    سلام
    تشکر
    من ذچار اضطراب و استرس نیستما این یه دلنوشته بود. :-"
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">