خیلی کم پیش میاد فیلمی که بتونه هم شما رو هم بخندونه و شادتون کنه، احساساتی کنه، به گریه بندازه و به فکر فرو ببره. از دیدن فیلم لذت بردم و دوست دارم باز هم ببینمش.
La La Land
2016 ‧
Damien Chazelle
اگه فیلم whiplash رو دیدید و دست داشتید به مراتب باید این فیلم رو خیلی بیشتر دوست داشته باشید. در واقع وقتی این فیلم رو میدیدم whiplash جلوی چشمهام بود؛ La La Land پختهتر نسبت به فیلم قبلی Damien داره در whiplash یه پسر سرکش داریم که رویاش یه درامر بزرگ شدن هست و واسه این مسئله از خیلی چیزها میگذره و تا میتونه تلاش میکنه؛ فقط یک بعد داره و اون موفقیت و رسیدن به چیزی که آرزوش داره که فکر میکنم اقتضای سنش باشه امّا در La La Land ما با شخصیتهای مواجه هستیم که رویاهاشون خیلی معمولتر از رویای شخصیت فیلم قبلی هست به این منظور که نمیخوان از بهترینهای توی جهان بشند ولی میخوان اون حرفهای داشته باشند که عاشقش هستند.
علاوه بر داشتن این آرزوها درگیریهای زندگیشون تک بعدی نیست در این فیلم احساسات بین دو جنس مخالف رنگ خیلی زیبایی به خودش گرفته شخصیتها فقط به موفقیت خودشون نمیاندیشند.
گاهی وقتها بازیگر چنان فیلم رو قشنگ بازی میکنه که انسان فراموش میکنه داره فیلم میبینه و وقتی فیلم تمام میشه دوست داره که بلند شه و برای اون بازیگر دست بزنه درست مثل بازی که Michael Keaton در فیلم Bird Man انجام داد من بازی از Emma stone در این فیلم مشاهده کردم که هنوزم باورش برام سخته چطور اینقدر زیبا نقشآفرینی کرده علاوه بر اون Ryan Gosling یکی از بهترین بازیهای خودش رو ارائه داده که بنظرم بینظیر بود.
وقتی فیلم رو میدیدم با خودم میگفتم مدام حس میکردم و که نویسندهی این فیلم و whiplash باید یک نفر باشه و عاشق جاز باشه که امروز خوندم Damien Chazelle قبلاً میخواسته که نوازنده درام برای سبک جاز بشه و نویسنده هر دو فیلم خودش هست.
دقیقاً چیزی که من حس میکردم Damien در شخصیتها پنهان هستش و داره تجربه و تفکراتش رو انتقال میده در واقع هر دو شخصیت این فیلم Damien هستند که دارند تجربههای زندگیش و نظراتش رو درباره جوانب زندگی به اشتراک میذاره.
چقدر این پسر خوبه و باید بهش بگم که موفّق شده من هم الان جاز رو دوست دارم :دی
موسیقی متن این فیلم خیلی با فضا سازگار هست در واقع شاید اگه قبل از دیدن فیلم گوش بدیم خیلی لذت نبریم ولی با فضایی که براش ایجاد میشه بینظیره و از دیشب ساعت 1 که فیلم تمام شد تا الان که ساعت 10 صبح هست حدود 35 بار city in stars رو گوش دادم :))
بقیه نظرهایی که مینویسم لطفاً بعد از مشاهده فیلم بخونید که لذت فیلم از شما گرفته نشه.
توی این فیلم خیلی صحنههای حالبی وجود داره که باهاشون خیلی ارتباط برقرار کردم دوست دارم به اشتراک بذارمشون :دی
خیلی وقتها میشه که بدبیاریها خروس بیمحل هستند و درست وقتی که انتظارشون رو نمیکشی گند میزنند به آدم چیزی که توی whiplash هم نشان داده شده بود در واقع خیلی سخته که در مقابل این بدبیاریهای کوچیک آرمش رو حفظ کرد و اجازه نداد که به آدم لطمه بزنه.
فکر میکنم با تمرین حل بشه.
تو زندگیمون نشونههایی رخ میده که یا ما میتونیم نادیده بگیریمشون یا اینکه اونها رو یه نشونه فرض کنیم. این فیلم پر از این نشونهها بودکه من از تکتکشون لذت بردم درست شخصیتها هر زمان که کاری که عاشقش هستند رو انجام میدند یه اتفاق عالی براشون رخ میده. درس مثل همینجا که سباستین آهنگ مورد علاقهاش رو مینوازه و میا نسبت به این موسیقی فوقالعاده نمیتونه بیتفاوت بشه و آشنایی رخ میده.
دیالوگ این قسمت رو خیلی دوست داشتم:
سباستین
این تقصیر من نیست که بهم خیانت شده.
لورا
بهت خیانت نشده تو گول خوردی؟
سباستین
فرقش چیه؟
لورا
نمیدونم اتفاق رمانتیکی رخ نداده. همه میدونستند که اون یارو مرموزه به جز تو.
توی این قسمت نبوغ و شیطنت میا رو همزمان مشاهده میکنیم. خیلی بامزه بود و کلی باهاش خندیدم. انتخاب آهنگ این قسمت عالی بود.
هیچوقت فکر نمیکردم دختری مثل تو رو ببینم. با موهای قهوهای و چشمای سبز، چشمانی که مرا محسور خود کرد.
:)) میتونم بارها با این قسمت بخندم.
درست وقتی جایی هستی که دوست نداری باشی ولی شرایط اینطور حکم میکنه که اونجا باشی. افرادی که هیچی از درونت رو درک نمیکنند و داری از درون خودخوری میکنی و تصمیم گرفتن برات سخته.
اینجاست که نشونهها به کمکت میان و چقدر اون تابلوی خروج توی این سکانس خوبه.
وقتی که میبینی شرایط دارند تو رو زمین میزنند و تو نمیخوای تسلیم بشی ولی چیزی که زمینت میزنه افرادی هست که دوستشون داری و مجبور میشی که به خاطر اونها رو خواستههای خودت پا بذاری تا بتونی اونها رو خوشحال کنی. شاید اونها این رو مستقیم ازت نخوان ولی میبینی که خوشحال نیستند و تصمیم به تهنشین شدن میگیری به خیال اینکه اگه پیش فرادی که دوستشون تهنشین بشم و اونا خوشحال باشند زندگی باز هم رنگ داره.
توی این صحنه میا دقیقاً شخصیت درون سباستین هستش. میدونه که یه جای کار میلنگه به نظر میاد که سباستین آرزوهاش رو رها کرده و ظاهر سباستین رو داریم میبینیم که داره میخنده و باطنش این میا هست که خوشحال نیست و نگرانه. خیلی بنظرم قشنگ بود.
اینجا میبینیم که میا داره به عقب رونده میشه در واقع از سباستین داره دور میشه و سباستین از اون چیزی که بوده و داره تهنشین میشه. داره تمام میشه.
این دعوا و بازخواست هست که به سباستین تلنگر میزنه که داری خودت رو از بین میبری و چقدر این قسمت از دیالوگ رو دست داشتم.
People will want to go to it! People love
what other people are passionate about
سباستین تا کجا میتونی پیش بری؟ تا کجا اون کارهایی که دوست نداری رو انجام بدی فقط به خاطر اینکه در دغدغههای کوچیک زندگی رو نداشته باشی و از آرزوهات دور بشی؟
میدونی همه خوششانس نیستند و ما اغلب موفقیتها رو میبینیم نه سختیهای قبل یا بعدش رو. اعتماد بنفسمون کاهش پیدا میکنه و جا میزنیم و درست همینجاست که نیاز داریم یکی با جدیت تمام ذاره که ما خودمون رو از بهترینها محروم کنیم. میا باید برای همیشه از سباستین به خاطر این موضوع سپاسگزار باشه که تلنگر جدی بهش زد.
یکی از بهترین شعرهایی که تو فیلم خونده میشه.
Here's to the ones who dream
Foolish as they may seem
Here's to the hearts that ache
Here's to the mess we make
سکانس قبل از این عکس جایی بود که Damien میتونست فیلمش رو به پایان برسونه (چیزی شبیه whiplash) ولی هنرمندانه حرفهای جدیدی برای گفتن داره دیگه صحبت از رسیدن به آرزوها نمیکنه موقعیت جدیدی که به وجود میاره اینه که حالا مسیر رسیدن به آرزوها کاملاً فراهمه ولی جز آرزوهای فردی چیز جدیدی وجود داره و اون علاقهای هست که عمیق بوجود اومده. آیا بقیه راه هم همقدم میشند و از سطح ایدهآل آرزوهاشون صرف نظر میکنند که در ازاش با هم باشند یا رسیدن به صد درصد آرزوها مهمتره؟ میشه دوست داشتن و عشق رو نادیده گرفت؟ الان بعد از اینکه یه نفر وارد قلبت شده ازش میشه گذشت؟
پاسخ به این سوالها رو هم خیلی قشنگ میده.
نگاهی که سباستین و میا اینجا با هم دارند من رو یاد Ulay و Marina Abramović انداخت.
الان هم میا به آرزوهاش رسیده و هم سباستین ولی آیا این کافیه کدوم از دو انتهایی که معرفی شد لذتبخشتر بود؟
فکر میکنم بستگی به آدمش داره.
دانلود موسیقی مورد علاقه این فیلم