خودمونی

اوّل کوتاه نوشته بود بعد دیدم اصلاً کوتاه نوشتن کم پیش میاد
اینجا باشه یه وبلگ خودمونی واسه کنار هم بودن من و چند دوست مجازی

بایگانی

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

زمان کافی

۳۱
ارديبهشت
آدم‌ها دوست دارند دروغ‌های زیبا را باور کنند.
- نترس، آمپول درد نداره.
- ایرانی‌ها از نظر هوش جز 5 کشور برتر جهان هستند.
- دوست دارم.
- حالم خوبه.
البته گاهی نه فقط به خاطر زیبایی دروغ بلکه به خاطر شخص مقابل دوست دارند که دروغ‌ها رو باور کنند. حالا عالم و آدم بیایند و بگویند که داری دروغ می‌شنوی ولی دل دستش رو روی گوش‌های مغز می‌ذاره که چیزی نشنوه.
چه فریبنده هستند دروغ‌هایی که آدم به خودش می‌گوید. فکر می‌کنی که کسی جانشنین تو نخواهد شد ولی واقعیت امر این است که بسیاری از انسان‌ها می‌تونند جانشینی برای هرکسی پیدا کنند فقط بهشون زمان کافی بده.
  • Vincent Valantine

هفت قدم تا آرامش

۱۱
ارديبهشت

تو را چشم در راهم، مثل وقتای خستگی که منتظر رخت‌‌خوابی. مثل وقتی که منتظر دو چشم پر مهر هستی که با لبخندش تو رو سیراب از عشق کنه. مثل یه بغل آرامش وقتی که گریه می‌کنی.

آهنگ‌هایت همیشه ناب هستند. مثل اولین بوسه. 

  • Vincent Valantine

هالک

۰۶
ارديبهشت
راستش از وقتی که Avengers: Infinity War خیلی سر زبان‌ها افتاد من ترغیب شدم که این سری فیلم‌ها رو ببینم و از Iron man 2008 شروع به دیدن کردم و تا همین چند شب پیش که Avengers: Age of Ultron رو دیدم. البته با قهرمان‌هاش بیگانه نبودم در خصوص تور زمان دبیرستان خونده بودم و افسانه‌هاشون رو دنبال کرده بودم. هالک هم دو قسمت اختصاصیش دیده بودم.از طرفی تو بچگی که سگا بازی می‌کردم چند شخصیت‌ آشنا شده بودم مثل پلیس آهنی یا بتمن یا اصلاً مایکل جکسون :)) که اول بازی سگاشون رو بازی کرده بودم و بعد باهاشون آشنا شدم. الان نوبت (Captan America,Hawkeye,Iron Man,Vision) رسیده بود. اما خب طبیعتاً داستان هیچ کدومش رو نمی‌دونستم.
خلاصه هیچ وقت فرصتش فراهم نشده بود که کمیک ابر قهرمان‌ها رو بخونم و حالا اون آینده که قرار بود توش وقتم رو پای درس نذارم و به مثل کودکی به فیلم و بازی بسیار بذارم رسیده بود چه بهتر از شناختن کارکترهایی که قبلاً بازیشون رو می‌کردم.
بیشتر حالت سریال طولانی داشتند :)) خصوصاً اون قسمت‌ها جانبی که میساختن که بعد تو اونجرز ببینمشون.
چیزی که خیلی معرکه بود هالک بود. در واقع توی قسمت‌های اختصاصیش با یه سری ترفند‌های کامپیوتری بی‌روح مواجه بودیم ولی اینجا میمیک‌های بازیگر حضور داشت هم از لحاظ تکنولوژی منو به وجد می‌آورد و هم حس واقعی بودنش رو دوست داشتم و حتی خود شخصیتش.
هالک قهرمانیه که خودش هیچ وقت دوست نداشت که همه چیز رو ویران کنه ولی شرایط جوری براش پیش رفت که موقعی که ضربان قلبش بالا می‌ره به هیولا تبدیل بشه. تقابلی که ما انسان‌های عادی هم نمی‌تونیم به راحتی از پسش بر بیایم. یادآور اینه که بعضی مواقع که غریضه، خشم بهمون غلبه کنه همه می‌تونیم هیولا بشیم.
شاید فیلم ultron رو برای معرفی vision ساخته بودن و شاید برای پول‌آوری بیشتر ولی خب برای من این شخصیت خیلی جذاب نشد دروغ چرا فکر می‌کردم این شخصیت همونیه که تو فیلم watchmen معرفی شد(این فیلم هم هنوز ندیدم). ولی جوری که اینجا معرفی شد بیشتر حس می‌کنم آوردنش که یک یا دو قسمت دیگه بکشنش :)) ولی در عوض تو این قسمت روحیات هالک خیلی قابل لمس‌تر بود. هالکی که ناخواسته از عشقش جدا شد، برای هیولایی که هیچ وقت نمی‌خواستش. حالا یه فرصت جدید برای دوست داشتن بدست آورده. یه فرصتی که شاید هیچ وقت دیگه گیرش نیاد. چون یکی پیدا شده که با دونستن هیولای درونش همچنان دوستش داره. زیبایی که هرکسی انکارش نمی‌کنه نقطه‌های تاریکی که به هر دلیلی توی زندگیت هستن و شخص مقابلت اونا رو می‌دونه ولی همچنان دوستت داره.
هولدن کالفیلد نتونست شخصی رو پیدا کنه که باهاش از همه فرار کنند اما هالک الان این موقعیت رو توی دستاش داره. تصمیمش رو می‌گیره ولی فقط یک بار دیگه یادآوری اون هیولا اونقدر شکننده بود که نتونست خودش رو متقاعد کنه که برگرده. شاید خودکشی کرده وگرنه فرار کردنش بی‌معنیه هرجا بره بالاخره پیداش می‌کنند.
شاید برای فرد دیگه‌ای هم پیش بیاد که مثل اون به نقطه‌ی خیره بشه، از خودش بدش بیاد. دلش بخواد دل بکنه از همه چیز. باید خیلی دردناک باشه.
خیلی خوشحالم که یه بازیگر توانمند می‌تونه حس‌ و حالش رو بهمون انتقال بده. اگه علاقه‌مندید که یه دید کلی دستتون بیاد چطوری این کار صورت می‌گیره می‌تونید این کلیپ و این کلیپ رو مشاهده کنید.
  • Vincent Valantine

زخم زبان‌

۰۴
ارديبهشت
لفظ پیردختر یکی از لفظ‌های زشته جامعه ماست که حداقل من معادل انگلیسیش رو بلد نیستم. شاید در نگاه اوّل به نظر بیاد که این لفظ رو فقط مردها به کار ببرند تا خانوما را مورد تمسخر قرار بدن اما این لفظ بین خانوما خیلی رایجه حالا یا در خصوص معلم‌های دوران کودکی یا استاد حال حاضر دانشگاهشون از این کلمه استفاده می‌کنند.
دخترانی که که سنشون نسبت به عرف جامعه بالا رفته و هنوز ازدواج نکردند از دید دخترای دیگه اینطوری به نظر میان که از قافله عقب بودند و احتمالاً دارای ایرادی هستند وگرنه چرا همرنگ جماعت نشدند؟ اگر اون فرد دارای اخلاق تندی باشه هم اون رو پیر دختر عقده‌ای خطاب می‌کنند.
برچسب زدن و یا قضاوت کردن سلاح کارایی هست برای جامعه‌ای که خودش با خودش دشمنه. به جای اینکه همچین مواردی تحریم بشه به قول یه وبلاگ نویس زنان علیه زنان به نشر این تفکرهای غلط کمک می‌کنن.
می‌دونی خفه می‌کنه خفه. اونقدر این مسئله رو بزرگ می‌کنند که خود فرد هم دیگه باورش می‌شه که زندگیش با ازدواج تکمیل می‌شه در صورتی که اونم یه آپشن از آپشن‌های زندگی هست؛ اینقدری که روی زمان تشکیل خانواده دادن تاکید می‌شه روی نحوه شناخت آدم‌ها و یا چگونگی درست انتخاب کردن تاکید نمیشه در صورتی که باید در مورد دوم آموزش داده بشه. حالا که چی زود زود ازدواج کردین و زاییدین؟ واقعاً عشق رو درک کرده بودید یا هیجانات جوانی؟ نسل قبلیا که تند تند ازدواج کردند الان افسوس اهداف کنار گذاشته شده رو نمی‌خورند؟
چیزی که من می‌بینم اینه خیلی از اشخاص آرزوهای زندگی خودشون رو در آینده فرزندشون جست و جو می‌کنند در صورتی که اون یه شخص مستقله.
می‌دونید تا یه جایی که این مسائل باعث تحرک شخص بشه و به خودش بیشتر اهمیت بده خوبه ولی از یه جایی به بعد فقط خورد می‌کنه طرف رو.
افراد زیادی هستند که به واسطه همین فشارها و حرف مردم به دانشگاه یا رشته‌ای میرند که دوست ندارند و عمرشون رو تلف می‌کنند. یا افرادی که به امید عشق بعد از ازدواج یا تصمیم‌های عجولانه ازدواج می‌کنند.
ای‌کاش به جای این همه فضولی توی زندگی دیگران سرمون به کار خودمون باشه و به دیگران برچسب نزنیم. به جای حساس بودن روی زمان ازدواج یا دانشگاه رفتن بیشتر به این توجه داشتیم که با بالا رفتن سن اون فرزند همچنان بچه‌گانه فکر نکنه. یاد بدیم که محبت کردن رو بلد باشه و واسه زندگیش هدف داشته باشه یاد بگیره از راه سالم پول در بیاره و از خلاقیتش تو این زمینه استفاده کنه و نه لزوما با دانشگاه رفتن امیدوار باشیم خودش یاد می‌گیره.
فکر نمی‌کنم که کسی از تشکیل خانواده و یا در ورژن‌های پایین‌تر محبت کردن و محبت دیدن بدش بیاد. خصوصاً که تو ایران این تفکر وجود داره که فرد رابطه جنسی قبل ازدواج وجود نداشته باشه و سرکوب این نیاز منجر به افزایش فشار و گاها بداخلاقی فرد می‌شه. پس فکر می‌کنم به جای افزایش فشار بهتره فرصت بدیم خود فرد مسیر زندگیش رو به مرور جلو ببره. اجازه بدیم که بدون اینکه گوشه‌ای از مغزش درگیر حرف و یا قضاوت مردم باشه. با اعتماد به نفس کامل توی جامعه حضور داشته باشه. صد البته این اعتماد بنفس به بهتر قدم برداشتن، ریسک کردن افزایش جذابیت کمک می‌کنه و حضورش در جامعه فرصت آشنایی با اشخاص جدید رو افزایش می‌ده پس عاقلانه‌تره فرصت‌های پیش رو فرد رو در نطفه نکشیم.
  • Vincent Valantine