این روزها
میدونید دارم سعی میکنم
سعی میکنم کم نیارم ، تحمّل کنم و پا پس نکشم امّا هرچی میگذره بدتر میشه
بدتر بدتر بدتر
دارم 9 ترمه میشم به خاطر هیچ و پوچ درسم رو حذف کردن و ...
دوست دارم گلایه نکنم چیزی نگم محکم باشم و ناراحتی خودم رو کمتر بروز بدم تا زمانی که از پس مشکلات بر بیام ان شاء الله
یا حتّی اگه میخوام دلنوشتهای باشه به زبان شوخی باشه که قلمم اونطورا غم نداشته باشه.
امّا ...
امروز ترم با درسی شروع شد که افتادم همهچی تکراری بود (جز 90 درصد همکلاسیها) حرفهای استاد و حتّی مثالها هم تکراری بود ، همه رو از بر بودم و احتمالاً جلوتر بریم وضع بدتر میشه چون جلوتر میریم به بخشهایی میرسیم که من ترم قبل تو کلاس نظر میدادم و یه سری وحشتشون گرفته این چطور متوجه میشه نکنه باز نمودار بشکونه و ...
و بعد از کلاس بهم گفتن یه درس تک واحدیت داره حذف میشه داستانش طولانی هست و سرتون درد نمیارم فقط میگم رها شده بودم
بیمهری از طرف همه حتّی مسئول آموزش یک دقیقه نگاه نکرد بگه کلاس ما که 7 نفره چه کسانی توش هستند؟هیچ کس حوصله یه توضیح کوچولو نداشت بگه چرا دارین 9 ترمم میکنید.
هیچ کس براش مهم نبود به دلیل کارهای اونا داره آینده یکی خراب میشه.
اینقدر بهم فشار اومده بود که همونجا وسط دانشکده جلو همه بزنم زیر گریه ، واسه همین دانشگاه نموندم.
دیگه رمقی نمونده
لطفاً کامنتی در مورد این پست نزارید فقط دعا کنید خدا کمک کنه فردا بشه خودم رو از 9 ترمه شدن نجات بدم.
عید همگی مبارک
ماراتن هنور هم ادامه دارد تا فردا
- ۹۴/۱۱/۲۴
- ۲۸۳ نمایش