پنهانیم در نوشتههای خود
دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ب.ظ
یادمه یکی از معلّمهای ادبیات دبیرستانمون میگفت که بدون اینکه نویسنده لزوماً خودش مطّلع باشه قلمش از زندگی شخصیش تاثیر میپذیره مثلاً همین داستان سوء و شون رو نگاه کنید یوسف و زری بچّهای ندارند درست همونطور که خانوم دانشور و آقای آلاحمد هم فرزندی نداشتند. و این سخنها تو ذهن من ماندگار شد و بعدها در موارد دیگه هم این گفته درست بود حتّی نویسندهی درونگرایی مثل جی. دی. سالینجر.
حالا علّت اینکه من یاده این سخن معلّمم افتادم و اینجا نوشتمش سرگرمی هست که توی چند وبلاگ اخیراً دیدم که به مخاطبانشون پیشنهاد میدهند که این تابستون رو با چه چیزهایی سپری کنند و دوستشون یا اصلاً همهی مخاطبهاشون رو دعوت میکنند که اونا هم اینکار رو انجام بدند ؛ وقتی که به نوشتهی هر فرد نگاه میکنم و لیست آهنگها ، کتابها ، فیلمها و... رو میبینم در واقع دارم بخشی از خود فرد رو میبینم شاید خودش متوجه نباشه که سال تولید فیلمهاش همگی تو یه رده قرار دارند و یا اینکه تم اکثر فیلمهاش مثل هم هستند و خیلی چیزهایی دیگه که وبلاگ نویسها مستقیم و غیرمستقیم دارند بیانشون میکنند و در واقع بخشی از خود رو معرفی ؛ این سرگرمی در کمال سادگیش یک ((دربارهی من)) نسبتاً خوبه، فقط جنسش جوریه که هرچی بهتر نگاه میکنیم بیشتر متوجه میشیم.
به عنوان مثال در نگاه اوّل میبینیم که فلان وبلاگ نویس به فیلمهای کدوم دهه بیشتر تمایل نشون میده ، یکم بیشتر دقّت میکنیم میبینیم فلان وبلاگ نویس در کنار معرفی فیلم اسم کارگردان آورده پس کارگردان براش در انتخاب فیلم اهمیّت ویژهای داره ولی یه وبلاگ نویس دیگه امتیاز imdb مینویسه ، یکی دیگه اسم بازیگرهای مطرح اون فیلم و...
موسیقیها نگاه میکنیم میبینیم یکی 1-2 خواننده و آثارشون رو معرفی میکنه و یکی دیگه یک سبک موسیقی و اثرهای مشهور اون سبک و طبیعی هست که از نوع سبک هم میشه به روحیات فرد مقابل هم تا قسمتی آشنا شد.
کتابهایی که طرز فکر رو نشون میده و پیشنهاد های انجام یک کار و بقیه چیزهای پست هم حکایتشون همینه ، در واقع اگه من یکی از این پستها نوشته بودم برمیگشتم و خودم رو توی آینه این پست یک بار دیگه خودمو نگاه میکردم :)
- ۹۵/۰۵/۱۸
- ۱۸۷ نمایش