بیخوابی
پنجشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۵۷ ق.ظ
شبها هنگام خواب یه عالمه فکر حملهور میشند که موجی از ناامیدی، ترس، نسبت به آینده رو با خودشون حمل میکنند. قبلنا فکر آرامشبخش داشتم و مثل یه سپر جادویی تمام اون فکرها رو پس میزدم حتّی توی شبهای امتحان استرسآور میشد با یه لبخند خوابید.
ولی عمر این فکرها محدود بود آرزوهایی بودند که مردند؛ تولد آرزو جدید هم چیز آسونی نیستش؛ به همون اندازه سخته که بشه مرگ آرزوهای قبلی رو پذیرفت.
خب خودمم میدونم فردا صبح که بیدار بشم اصلاً زمان فکر کردن به این همه فکرهای ناراحت کننده رو ندارم ولی گاهی وقتها این فکرها و نگرانیها جوری حملهور میشند که آدم بیخوابی میگیره؛ نمیتونه بخوابه.
اینجور موقعها میرم که فکرم رو با یه چیزی مشغول کنم. در واقع میدونم این فکرهای مخرب نابودم میکنم بنظرم آدم یه هدف داشته باشه که باورش داشته باشه حالا هرچقدرم رسیدن بهش سخت باشه بهتر به زندگیش ادامه میده تا همینطوری توی یه وضعیت متعادل زمان رو بگذرونی و دنبال اون هدف باشی. از بیهدف بودن بیزارم. بیهدفی چهره زندگی رو زشت میکنه. بیهدفی دردناکه و آدم رو از پا درمیاره.
برای مشغول کردن فکر به دنیای مجازی روی میارم حالا میتونه تلگرام باشه یا وبلاگ یا اینجا ولی اکثر اوقات بعد از خوندن صفحات متفاوت بیشتر زمانها موسیقی هست که به دادم میرسه.
در واقع نمیدونم این موقعها چه سبکی باید گوش بدم اینقدر متفاوت میگردم که یکیش گذر زمان رو از یادم ببره.
فراموش کنم خیلی چیزها و فردا دوباره با برنامهای روبهرو بشم که زمان خیلی بیشتر از دسترسم نیاز داره تا عملی بشه.
چقدر این آهنگ سرد ماشینی زیباست.
- ۹۶/۰۵/۱۹
- ۳۲۷ نمایش