خودمونی

اوّل کوتاه نوشته بود بعد دیدم اصلاً کوتاه نوشتن کم پیش میاد
اینجا باشه یه وبلگ خودمونی واسه کنار هم بودن من و چند دوست مجازی

بایگانی

فاطمه فاطمه است

شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۴:۳۳ ق.ظ

دوست داشتم از زن بنویسم خصوصاً از آن‌هایی که آموخته‌اند هر نوع کفش که بپوشند نابرابری‌های این زمین از بین نمی‎رود. امّا کلمات یاریم نمیکردند قهر کرده بودند دلم هم همراهی نمی‎کرد گلی که غمگین باشه گلبرگ‌هاشو جمع می‎کنه و شکوفه نمی‌زنه.

یک بار دیگه سعی کردم بنویسم؛ قلم به کاغذ بکشم تا طرحی از زن نه لزوماً اونطوری که برام جذاب هستند بلکه با کلیتی که در توانم هست بکشم. نمی‎‌دونم چقدر درسته که پر و بال یه نوشته زخمی رو بست و سعی کرد کمکش کنه پرواز کند؛ شاید سرنوشتش این باشه که توی خونه‌ی سکوت دل جا خوش کند امّا یک بار دیگه سعی می‎کنم به پروازش در بیارم شاید به دل دیگران بنشیند.

سال‌های خیلی دور زمانی که زندایی هنوز بچه‌دار نشده بود، مادرم برایش کادو میخرید که روز زن، ما به زن‌دایی هدیه بدهیم؛ دلش نگیره که فرزند‌هایش مسیر رسیدن به این دنیای فانی را گم کرده‌اند مادر است دیگر چشم به راه می‎نشیند تا فرزندش سالم برسد. در آن زمان فکر میکردم که روز مادر هست کمی که بزرگتر شدم یاد گرفتم که زن بودن در مادر بودن خلاصه نمی‌شه. امّا طول کشید که یاد بگیرم زن بودن نقشی نیست که برای توصیفش نیاز به نسبت فامیلی باشد. مادر بودن همسر بودن و در کل پناه دل کسی بودن با تمام سختیها و زیبایی‎هاش همه‌ی زن نیست. به من آموزش نداده‎اند درست بشناسمشان ولی می‎دانم که این موجودات بی‎شاخ و دم با تمام تفاوت‌هایشان  برابر با من نه برای من هستند. با تمام آرزوهای ریز و درشتی که گاه به زیبایی آرزوی سرزمین آب‎نبات چوبی کودکی لطیف و گاه به سان دریانوردی که می‎خواهد فرمانروای دریا بشود جسور. نمی‎دانم چطور همزمان اینقدر جسور و لطیف می‎شوند شاید جادوی سرّی در کار باشد که از زنی به دختری آموزش داده می‎شود، اگر جادوگری ایشان را باور ندارید هشدار می‎دهم که یاغی‎ترین قلب‌ها با جادوی چشمشان رام می‎شوند. گاهی حس می‎کنم که این موجودات از فضای دیگری آمده‌اند و به همین خاطر است که به هر زبانی سخن بگویند قوائد گفتار زنانه‌شان یکسان است و عجیب که برای مردان غیرقابل تشخیص مثلاً وقتی من ظهر روز زن با مادرم تماس گرفتم که روز رو بهش تبریک بگم در پاسخ سلام من اولین چیزی که گفت: سلام ساعت خواب!!! منظورش این بود الان وقته تبریک گفتنه؟ من از صبح منتظر تماست بودم چرا زودتر زنگ نزدی؟ یا وقتی که دختری می‎پرسه بنظرت اون دختره خوشگله؟ منظورش اینه که اون دختره از من خوشگل‎تره؟ یا وقتی می‎گن هرجور راحتی یعنی داری تصمیم اشتباهی می‌گیری که من رو به شدت عصبانی می‎کنه!

فکر کنم که وقتش رسیده‌ است که نه جادوگر بخوانمشان، نه دریانورد و نه موجود فضایی بلکه او را با تمام ویژگی‌های منحصر به فردش زن بنامم. 

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۹۶/۱۲/۲۶
  • ۲۰۷ نمایش
  • Vincent Valantine

نظرات (۱)

  • الهه نوراللهی
  • با اجازه استوری می‌کنم.
    چندتا هم اشتباه تایپی بود. :)
    و خیلی زیبا ٭ :)
    پاسخ:
    سلام
    سال نو مبارک باشه :دی
    راحت باش :)
    من اشتباهات تایپی‌هامو متوجه نمی‌شم معمولاً دوستان تذکر میدن :))
    خوشحالم خوشت اومده. :دی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">