هالک
جمعه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۰۰ ب.ظ
راستش از وقتی که Avengers: Infinity War خیلی سر زبانها افتاد من ترغیب شدم که این سری فیلمها رو ببینم و از Iron man 2008 شروع به دیدن کردم و تا همین چند شب پیش که Avengers: Age of Ultron رو دیدم. البته با قهرمانهاش بیگانه نبودم در خصوص تور زمان دبیرستان خونده بودم و افسانههاشون رو دنبال کرده بودم. هالک هم دو قسمت اختصاصیش دیده بودم.از طرفی تو بچگی که سگا بازی میکردم چند شخصیت آشنا شده بودم مثل پلیس آهنی یا بتمن یا اصلاً مایکل جکسون
که اول بازی سگاشون رو بازی کرده بودم و بعد باهاشون آشنا شدم. الان نوبت (Captan America,Hawkeye,Iron Man,Vision) رسیده بود. اما خب طبیعتاً داستان هیچ کدومش رو نمیدونستم.

خلاصه هیچ وقت فرصتش فراهم نشده بود که کمیک ابر قهرمانها رو بخونم و حالا اون آینده که قرار بود توش وقتم رو پای درس نذارم و به مثل کودکی به فیلم و بازی بسیار بذارم رسیده بود چه بهتر از شناختن کارکترهایی که قبلاً بازیشون رو میکردم.
بیشتر حالت سریال طولانی داشتند
خصوصاً اون قسمتها جانبی که میساختن که بعد تو اونجرز ببینمشون.

چیزی که خیلی معرکه بود هالک بود. در واقع توی قسمتهای اختصاصیش با یه سری ترفندهای کامپیوتری بیروح مواجه بودیم ولی اینجا میمیکهای بازیگر حضور داشت هم از لحاظ تکنولوژی منو به وجد میآورد و هم حس واقعی بودنش رو دوست داشتم و حتی خود شخصیتش.
هالک قهرمانیه که خودش هیچ وقت دوست نداشت که همه چیز رو ویران کنه ولی شرایط جوری براش پیش رفت که موقعی که ضربان قلبش بالا میره به هیولا تبدیل بشه. تقابلی که ما انسانهای عادی هم نمیتونیم به راحتی از پسش بر بیایم. یادآور اینه که بعضی مواقع که غریضه، خشم بهمون غلبه کنه همه میتونیم هیولا بشیم.
شاید فیلم ultron رو برای معرفی vision ساخته بودن و شاید برای پولآوری بیشتر ولی خب برای من این شخصیت خیلی جذاب نشد دروغ چرا فکر میکردم این شخصیت همونیه که تو فیلم watchmen معرفی شد(این فیلم هم هنوز ندیدم). ولی جوری که اینجا معرفی شد بیشتر حس میکنم آوردنش که یک یا دو قسمت دیگه بکشنش
ولی در عوض تو این قسمت روحیات هالک خیلی قابل لمستر بود. هالکی که ناخواسته از عشقش جدا شد، برای هیولایی که هیچ وقت نمیخواستش. حالا یه فرصت جدید برای دوست داشتن بدست آورده. یه فرصتی که شاید هیچ وقت دیگه گیرش نیاد. چون یکی پیدا شده که با دونستن هیولای درونش همچنان دوستش داره. زیبایی که هرکسی انکارش نمیکنه نقطههای تاریکی که به هر دلیلی توی زندگیت هستن و شخص مقابلت اونا رو میدونه ولی همچنان دوستت داره.

هولدن کالفیلد نتونست شخصی رو پیدا کنه که باهاش از همه فرار کنند اما هالک الان این موقعیت رو توی دستاش داره. تصمیمش رو میگیره ولی فقط یک بار دیگه یادآوری اون هیولا اونقدر شکننده بود که نتونست خودش رو متقاعد کنه که برگرده. شاید خودکشی کرده وگرنه فرار کردنش بیمعنیه هرجا بره بالاخره پیداش میکنند.
شاید برای فرد دیگهای هم پیش بیاد که مثل اون به نقطهی خیره بشه، از خودش بدش بیاد. دلش بخواد دل بکنه از همه چیز. باید خیلی دردناک باشه.

- ۹۸/۰۲/۰۶
- ۲۴۳ نمایش