تجربه عشق
متن زیر در خصوص یه سکانس زیبا از فیلم Good Will Hunting هست اگه دوست ندارید spoil بشه نخونید.
Sean از اولین روزی که همسرش رو دیده میگه، روزی که یه مسابقه بزرگ بیسبال بوده و برای تهیه بلیطش با دوستاش یه روز توی خیابونها خوابیده بوده. از هیجان بازی و اتفاقات کمنظیرش میگه جوری تعریف میکنه انگار خودش یکی از بازیکنها بوده ولی بعد یه دفعه بنگ، به Will میگه که در اون لحظات توی استادیوم نبوده و با دختر مورد علاقش توی بار نشسته بوده.
Will باورش نمیشه که فقط برای یه دختر از اون بازی تاریخی دست کشیده باشه. براش قابل درک نیست. چون عشق رو تجربه نکرده و فراتر از کتاب و متنها چیزی ندیده.
اما Sean میگه اون دختر مسحور کننده بود، و پشیمون نیست از اینکه 20 سال پیش دیدتش و 18 سالی که باهاش ازدواج کرده یا 6 سالی که به خاطر مریضی همسرش کار رو ول کرده.
او پذیرفته که زندگی با خسران همراهه نه شکایتی داره که بگه چرا من و نه اینکه از انتخابها پشیمون باشه. در زندگیش عشق رو انتخاب کرده. 20 سال تمام عشق رو در خوشیها و ناراحتیها تجربه کرده. چه چیز زیباتر از این؟
- ۹۸/۰۵/۱۶
- ۲۲۶ نمایش
میتونست برای چند ساعت لذت رو تجربه کنه ولی اون عشق رو انتخاب کرده