خودمونی

اوّل کوتاه نوشته بود بعد دیدم اصلاً کوتاه نوشتن کم پیش میاد
اینجا باشه یه وبلگ خودمونی واسه کنار هم بودن من و چند دوست مجازی

بایگانی

بیناب

دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۲۹ ق.ظ

یکی از خصلت‌هایی که بنظرم باید تا 30 سالگی در خودم بوجود بیارم این هست که به خودم اجازه ندم که سبک‌ها و اتفاقات زندگی دیگران را با اطمینان نقد کنم! طی چند سال اخیر که فراتر از دانشگاه و حتی مردم کشورم از زندگی‌های متفاوتی شنیدم و دیدم می‌تونم بگم که هرکسی می‌تونی بدون آزار رسوندن به دیگران به روش خودش خوشبختی را لمس کنه، همسر مورد نظرش را پیدا کنه و اهدافی که می‌خواد در زندگی بدست بیاره. هیچ دلیلی نداره همه شبیه به هم باشند! این رواداری و قضاوت نکردن در جاهایی مثل اون قبیله ما که افراد اکثرا +40 و نماینده کشورهای و فرهنگ‌های مختلف هستند بیشتر به چشم می‌خوره. کسی با قاطعیت نمیاد بگه که شیوه درست زندگی فلان هست! کسی بالای منبر نمی‌ره که حتما راه درست اینطوریه و اگر شما از این راه درست تخطی کردید مغز شما معیوب هست. حتی اگر چیزی بسیار برایشان عجیب باشد هم باز از اظهارات یک طرفه و اهانت آمیز فاصله می‌گیرند. (البته همیشه هم اینطور نیست ترجیحا هنگام صحبت با انگلیسی‌ها صبر خودتان را بالا ببرید.😂) 
حقیقتا نمی‌دونم چرا تا یک سری افراد از خونه پدر و مادرشون مستقل می‌شند و 4 نفر مخاطب حرف‌هاشون می‌شند فکر می‌کنند خبریه! به خودشون اجازه میدند که هرچیزی را معیارهای خودشون سیاه و سفید ببینند و نقد کنند🤷🏽‍♂
احتمالا اگر به این افراد بگویم که دو نفر درون بازی اینترنتی موبایل با هم آشنا شدند و سپس قرار گذاشتند و تصمیم به ازدواج گرفتند. وا مصیبتا سر می‌دهند و جز بدبختی و فلاکت چیزی برای آن زوج متصور نمی‌شوند. اما خب واقعیت زندگی فراتر از تصورات محدود ما هست. آن زوجی که مثال زدم الان بیش از 20 سال هست که با هم زندگی می‌کنند و دو پسر مستقل دارند، همدیگر را به شدت دوست دارند و خوشبخت هستند. 
فکر می‌کنم انسان زمانی به بلوغ می‌رسه که به جای نقدها و قضاوت‌های یک‌طرفه بتونه تفاوت‌ها را بپذیره و خیلی دنبال خوب و بد نگرده بلکه ببینه چه چیزی برای خودش مناسب‌تر هست. به عنوان مثال من در زندگیم به شدت روی ادب کلام اطرافیانم حساس بوده‌ام و احتمالا این معیار در سال‌های آینده هم برایم پررنگ خواهد ماند. بارها شده که من در موقعیت‌هایی قرار گرفتم که فرد یا افراد مقابلم کلام هرزه‌ای داشتند و من را مجبور کرده‌اند که ازشون فاصله بگیرم. خب حالا در نکوهش این افراد طومار بنویسم؟ خیر. فقط ازشون فاصله می‌گیرم و اجازه نمی‌دم که به من اهانتی کنند. 
زندگی خودشان است و با آدم‌های هم تیپ خودشان معاشرت کنند!
شاید واقعا این افراد فقط از این طریق بتوانند منظورشان را به هم منتقل کنند! شاید با افزایش سن از رفتارهای گذشته خود پشیمان بشوند و شاید هم برعکس. زندگی خودشان است. 

  • Vincent Valantine

نظرات (۲)

و براوو:))من هنوز قطعا صددرصد به این بینش نرسیدم اما خیلی وقت ها توذهنم اینجوری مسئله رو حل میکنم که طرز زندگی وتفکرها متفاوته وفقط باید این تفاوت رو بپذیریم تا باکسی هم درگیرنشیم که چرا فلان کاررو کرده یا چرا اینجوری زندگی میکنه و..

یکی ازدوستام شدیدا اعتقاد داره درست درسته ونمیتونیم بخاطر این تفاوت هابگیم یه چیز غلط درسته فقط چون باید تفاوت هارو بپذیریم!نظرشما چیه راجع به این؟

پاسخ:
سلام 
سال نو مبارک باشه :دی  
امیدوارم که در سال جدید به اهدافی که در نظر داری برسی و اون پیجی که براش کارهای هنری می‌سازی رونق بگیره. 
بنظرم شرایطی که انسان‌ها درش بزرگ شدن و نگاهی که به رفتارها و اتفاقات دارند متفاوت هست و مادامی که شخص به خودش و دیگران ضرر نرسونه میشه راحتش گذاشت :)) در واقع کارهایی که انجام میده را تایید نمیکنم و شاید از نظر خودم هم اشتباه باشه ولی احتمالش هست اگه اون فرد به شیوه ما بخواد پیش بره اوضاع براش بدتر بشه. ما که آدم آهنی نیستیم!
حداقلش فکر می‌کنم یک سری از چیزهایی که از بچگی در مغز ما فرو کردند که بد هست و یک سری چیزها خوب لزوما اونقدر صفر و صدی نیستند!

چه نکته‌ی مهمی! منم دقیقا در ۳-۴ سال اخیر به همین رسیدم. به خصوص بعد از مهاجرت و معاشرت با آدمهای ۱۸۰ درجه متفاوت.

پاسخ:
سلام
نوروزت مبارک باشه امیدوارم که روزهای خوبی سپری کنی. 
مرسی از نظرت :دی 
بنظرم ما کلاً  میل عجیبی داریم که همه را شبیه خودمون بکنیم انگار راهی که ما میریم درست مطلقه البته از بچگی هم همینو بهمون گفتند :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">