پدربزرگ مجازی
چند روزی هست که لبخند دلنشینش رو روی پسزمینه لپتاپم انداختم و یه جورایی آرامش میده.
چند ماه پیش بود که من یکی از مدیرهای جشن فارغالتحصیلی بودم و به خاطر محکمکاری که جشن عالی برگزار بشه خودم مدیریت اجرای هر قسمت رو به عهده داشتم و لپتاپ رو به پروژکتور وصل کرده بودم از قضا روز جشن من تا 11 صبح نخوابیده بودم و فراموش کردم که پسزمینه لپتاپ رو تغییر بدم و پس زمینه اون زمان هم اون حس سرشار از احساسش بود که با پیانو زدن بهش دست داده بود با خودم فکر میکردم با کدوم آهنگش این حس بهش دست داده؟ شاید با اون آهنگ بهشتی :)
توی جشن بچّهها به هم میگفتند این کیه پسزمینه لپتاپشه؟ پدر بزرگشه؟
و یکی از دوستان عزیزم هی سعی میکرد به اطرافیان بفهمونه این شخص چه کسی هست و توی اون شلوغی مرتّب اون اسم ایتالیایی رو تکرار میکرد :))
لودویکو عزیز تو هنرمندی هستی که هیچ نیازی به خلق اثری باشکوه جدیدی نداری آثار تو همیشه جاودانه هست و بوی تازگی میدهند و هیچ زمان از بارها شنیدنشون خسته نمیشوم برای من تو بهترین بهترینهایی. بارها و بارها کنسرت رویال آلبرت هال رو گوش دادهام و فضای اونجا رو متصور شدهام اینکه چقدر زیبا 2تا آهنگ که توی آلبومش با یه ترتیب دیگه گوش میدادم توی اون کنسرت پشت سر هم زیبا شدند. :)
خدا رو شاکرم که قبل از مرگم تونستم آهنگهای زیبای شما رو گوش بدم تنهاییم رو باهاشون پر کنم باهاشون بخندم گریه کنم و نفس بکشم :)
- ۲ نظر
- ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۰۶
- ۴۲۹ نمایش