پیشرفتهای نامرئی
با یکی از دوستان قدیمم صحب میکردم و یادی از روزهای قدیم میکردیم. صحبت خیلی طولانی بود که من دوست دارم طی دو مرحله اشتراک بذارم.
میگفتش باورت نمیشه چه افرادی که دوران کارشناسی درس ضعیفی داشتند الان بهترین دانشگاهها درس میخونن، چه فاندهایی دارند و خودش که رنک بوده الان به هزار سختی تونسته یک جای غیر انگلیسی زبان اپلای کنه! مقایسه مالی براش تو سنین بالا خیلی دشوارتر شده بود. از اینکه افرادی که زمانی در ردههای پایینتر علمی قرار داشتند الان میتوانند با فاندشون لپتاپ، تلفن همراه گران قیمت بخرند، سفر کنند و او باید روزی 10 ساعت درس بخونه تا نمراتش پاس بشه. بنظرش دنیا خیلی غیر عادلانه میآمد و معتقد بود که این همه تلاش کردن ارزش را ندارد و تهش مولفههای نامرئی و یا شانسی تاثیر بسازیی در زندگی انسانها دارند.
من قبول دارم که بخشی بزرگی از اتفاقات دنیا بر بستر تصادفی رخ میده ولی خب تلاش کردم از جنبههای دیگری به این اتفاقها نگاه کنم که چراغ امید در دلش زنده بماند. به او یادآوری کردم که من 2 سال سربازی و تو به خاطر فوت بستگانت افسردگی گرفتی که افسردگی گرفتی که هنوز هم گریبانگیرت هست. افرادی که مثال زدی یا 2 سال پیش اپلای کرده بودند یا اینکه 2 سال برای اپلای کردن تلاش کردن زمانی که ماها در راه اپلای قدم برنمیداشتیم اونها در حال پیشرفت بودند و این دو سال برای پیشرفت زمان فوق العاده زیادی هست. همچنین گفتم که تصویری که از از آن افراد در ذهنش قرار داره خیلی قدیمی هست ما پیشرف جزئی افراد را نمیبینیم تا وقتی که به موفقیتهای چشمگیر برسند. درست نیست که صرفاً اون نتیجه آخر را برای پایه شانس بذاریم.همونطور که در دوران کنکور دانشآموزها آروم و آروم پیشرفت میکنند تا به نتیجه دلخواه برسند ما هم اطلاع نداریم دوران ارشدشون چطوری سپری شده، در واقع ممکنه یک فرد در یک محیط که صرفاً برای خودش سمی یا ناسازگار هست در یک چرخه شکست قرار بگیره و نتونه تواناییهاش را شکوفا کنه ولی با تغییر محیط بتونه حتی از پس کارهایی بر بیاد که قبلا انجامشون براش امکانپذیر نبوده.
شاید چند مورد صرفاً بر پایه شانس و پارتی تا این مرحله پیش رفته باشند ولی این تعدادی که من و دوستم دیدیم نمیتونه همش شانس باشه. شخصاً سن، تلاش و انگیزه را مولفه مهمتری از ریز نمرات کارشناسی در موفقیت افراد میدونم و فکر میکنم که نباید آدم خودش از پیش بازنده بدونه هرچند توی ذهن اطرافیانش چیز دیگری باشه.
بعد از این صحبتمون همچنان از بچهها نام میبرد و غیر مستقیم از خانومی هم نام برد ولی این سری خودش با دید مثبتتری صحبت ازش شروع کرد و خواستار نظر من هم بود در واقع دوستم داشت در پی مکالمات روزمره خودمون تحقیقات میدانی میکرد که ببینه دختر مورد نظرش چطور آدمی بوده :)) ان شاء الله که مبارکه:-"
- ۰ نظر
- ۰۵ دی ۰۰ ، ۱۵:۵۲
- ۱۹۵ نمایش