خودمونی

اوّل کوتاه نوشته بود بعد دیدم اصلاً کوتاه نوشتن کم پیش میاد
اینجا باشه یه وبلگ خودمونی واسه کنار هم بودن من و چند دوست مجازی

بایگانی

فراقش را تحمّلی نیست

سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۶ ب.ظ

دیروز سوار brt شدیم و چون قبلش 2تا پشت سرهم اومده بود نصیب ما یه دونه خلوت شده بود و رفتیم اون عقب ایستادیم. سمت ولی‌عصر خیلی شلوغ بود ولی بدتر از شلوغی معمول این قسمت پیرمردی بود که می‌خواست سوار بشه ولی اطرافیان این اجازه رو نمی‌دادند و می‌خواستند خودشون سوار شند تا اینکه صدای پیرمرده بلند شد و داد زد :

دارم میگم زنم اون طرف سوار شده الان من نباشم گم میشه تو دیگه چه مسلمونی هستی؟

اینطور بود که به هزار زحمت سوار شد و طی 2 ایستگاه بعدی خودش رو به مرز خانوما و آقایون رسوند که با همسرش صحبت کنه.

 :-<

اصلاً دوست ندارم به خاطر مقداری پول لحظه‌ای از همسرم دور بشم شاید اغراق به نظر برسه ولی فکر می‌کنم باید از لحظه لحظه با هم بودن استفاده کرد. ان شاء الله هیچ وقت تو مضیقه مالی گیر نکنم که مجبور بشم همچین اتّفاق‌هایی که دیدم رو تجربه کنم.

-----------

پ ن

راستی چرا brt  آقایون میرند عقب و خانوما جلو هستند در صورتی که اتوبوس‌های معمولی برعکس اینه؟

و اینکه چرا من حس می‌کنم طرف خانوما تعداد صندلی‌ها نصفه طرف آقایونه؟

یه خانوم به من بگه تعداد صندلی‌ها چقدره :))

(آقایون 27تا هست)

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۷/۱۳
  • ۲۲۱ نمایش
  • Vincent Valantine

نظرات (۱)

  • جواد ‌‌‌‌‌
  • کلا خانوما هر جا برن صندلی کمه قاعدتا
    😀
    پاسخ:
    حتّی بامزه هم نبود.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">