خودمونی

اوّل کوتاه نوشته بود بعد دیدم اصلاً کوتاه نوشتن کم پیش میاد
اینجا باشه یه وبلگ خودمونی واسه کنار هم بودن من و چند دوست مجازی

بایگانی

سلامت روان

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۰، ۱۲:۲۲ ب.ظ

فکر کنم تقریباً پارسال بود که در خصوص تنهایی یک تد تاک از آقای Guy winch نگاه می‌کردم، متاسفانه ذهنم در یادآوری دقیق گفته‌هاش ناتوان عمل می‌کنه و فکر می‌کنم اگر مستقیم به حرف‌هایش گوش بدید بهتر باشه. البته فکر نمی‌کنم که اگر صحبت‌هاش را به تنهایی گوش بدیم آنچنان که باید نتیجه مطلوبی در زندگیمان بگیریم و شاید بهتر باشه که برای افزایش بازده اطرافیان ما پای صحبت‌های ایشون بنشینند!

شاید حتی صحبت‌های او نیز کارساز نباشد. یک نفر از جنس خود ایران شاید بهتر بتواند مسئله را شفاف‌سازی کند. یک نفر که از سختی زندگی در ایران صحبت کنه، از نبود آموزش‌ مهارت‌های فردی زندگی، آماده نبودن جوان‌ها با چالش‌هایی که بزرگترها برای فرزندشان نمی‌پسندند! از بزرگترهایی که برای بزرگتر بودن نیز آموزش ندیده‌اند. از دغدغه‌هایی که تا به بحران اجتماعی تبدیل نمی‌شند هیچ‌کس نمی‌بینه. بعدش چشم تو چشم تمامی افرادی که احتمالاً بیماری‌ فیزیکی که از آن‌ خبر ندارند به دوش می‌کشند نگاه کنه و بپرسه که با این شرایط آیا انتظار دارید که همه‌ی نسل جوان اطرافتون بدون آسیب روانی در اجتماع بزرگ بشوند و به زندگیاشان ادامه بدهند؟ احتمالاً طی تجربه همه قبول داریم که در یک محیط معمولی احتمالاً رخ دادن آسیب جسمی برای هر فردی وجود داره! همچنین قبول داریم که اگر محیط غیر معمول و پرخطر باشه این احتمال افزایش پیدا می‌کنه. پس چرا این احتمال برای آسیب‌های روانی نادیده می‌گیریم؟ آیا وقتی پای کسی زخم بشه و شروع به خون‌ریزی کنه منطقی هست که به فرد بگویم تو پاهایت طوریش نشده؟ یا بگوییم تقصیر تو بوده است که حادثه‌ای رخ داده که در رخ دادنش اثری نداشتی و آسیب دیدی؟ چطور است بگوییم لوس بازی را کنار بگذار چهارصد سال پیش که عادی بوده فرد هر روز تنش زخم برداره اصلاً جزو مشکلات حساب نمی‌آوردنش، فکر نمی‌کنم آدم تا از شدت خونریزی احساس خطر مرگ نکرده بد به دلش راه بده! الکی ادا حال بدها را در نیار داری به خودت تلقین می‌کنی که خونریزی داری! زودتر خوب شو! تو دیگه خوب شدی فقط نمی‌خوای ببینی که دیگه خون‌ریزی نداری! تقصیر این مواد ضدعفونی کننده‌ای که به پاهایت زدی هست که الان تو نمی‌تونی بدوی! اصلاً نباید اجازه می‌دادم از تختت بیرون بیای که پاهات زخمی بشه!

حداقل من فکر می‌کنم که هیچ ذهن بالغی در خصوص آسیب‌های فیزیکی اینطوری صحبت نمی‌کنه. سریع سعی می‌کنند زخم را ضدعفونی کنند و مانع خونریزی شوند به فرد دلداری می‌دهند و امیدوارند که فرد به روال عادی زندگیش برگرده. به همین ترتیب نیز باید بپذیریم که در صورت آسیب دیدن روان ما باید به طور حساب شده به مداوای آن بپردازیم. این را بپذیریم که رخ دادن بحران‌ برای هرکسی در سن‌های مختلف امکان‌پذیره. بحران‌هایی که برای دیگران قابل لمس نباشه و یا مشکل پیش و پا افتاده‌ای بنظر برسه! یا تازه باشه به هر حال نباید فردی که آسیب دیده را نکوهش کرد. او در شرایط منحصر به فرد محیطی خود بزرگ شده است و برای خوب شدنش باید با او هم‌قدم شد. بحران رخ داده هرچقدر هم بزرگ باشد نباید به یک چشم بلای آسمانی نگاه کرد، بخشی از زندگی هست که افراد در کنار هم یاد می‌گیرند که از این مسائل عبور کنند و به افراد قوی‌تری تبدیل شوند. زندگی بسیار دشوار است و ما نیازمند هستیم که مهارت همدلی را یاد بگیریم. فراتر از احوال پرسی روزمره مجازی و غیر مجازی برای همدیگه وقت بذاریم.

  • Vincent Valantine

نظرات (۲)

امیدوارم🌱

پاسخ:
آرزوی بهترین‌ها :)

آخ آخ بحث مورد علاقه من رو باز کردین.

لپ کلام هم اَدا کردین تا زخم جسمانی مشخص نباشه توی جامعه واطرافیان اکثریت اهمیتی نمیدن به زخم روحی.خودم شخصا دوره ای تو نوجوونی داشتم که به شدت ازافسردگی واضطراب رنج بردم واونجایی اطرافیان نگران شدن که به درد جسمانی کشیده شد!درحالی که شخص افسرده داره ازدرون میمیره وطرح اتمام زندکی رو میکشه

به این چیزا توجه نمیشه وبعد از اینکه اون شخص واقعا میمیره ازواژه‌ی "ضعیف"استفاده میکنند توی جامعه

که البته کاش توی گردابش نیوفتن ونفهمن بیشتر ازاین صحبتاست!

اغلب همه مشکلات ذهنی وروانی داریم(خارج ازاختلالات)که به درد جسمی کشیده میشه

و تازه زمانی که به قلب ومعده و..میزنه به فکر درمان ودکتر میوفتیم!اونم نه درمان مشکل وروحمون درمان قلب و..

.

درخصوص آخر مطلبتون باید بگم چقدر خوبه واقعااااا خوبه که اینجوری فکرمیکنید وبه این درک رسیدین من شخصا خوشحال شدم.

این مدته با آدمایی سروکارداشتم تو زندگی عادی که عملا نیازبه درمان داشتن اما حالا به هردلیلی خودشون رو بالاتر از یک مشاور تصورمیکردن

یا با این تفکر که:((من مشکلم روپذیرفتم بقیه ام باید بپذیرن)) به زندگی با روال قبل ادامه میدن!و میدونید که چی میشه؟نه تنها خودشون بلکه آدمای اطراف روهم آزار میدن.

.

من دقیقا ازرشته ای دارم فارق التحصیل میشم که حتی همچنان اطراف خودم قبولش ندارن با اینکه خودم شخصا تشویق به درمان میکنم وکلی اطلاعات میدم در رابطه به این رشته ومشاوره وکلا روند درمان.

که مایه‌ی نا امیدیِ واقعا گاهی میگم اصلا میتونم بعدا مشغول به کاربشم تواین رشته؟

امیدوارم کم کم آگاه بشن همه مثل شما والبته همین آگاهی دادن ازسمت شماهم کلی تاثیر خواهد داشت😊

پاسخ:
بنظر من گارد نسل جدید تا حدود بسیار خوبی نسبت به این موارد برداشته شده و می‌شه امیدوار بود که در آینده هم بهتر بشه. اما متاسفانه نسل‌های پیشین همچنان سر سازگاری ندارند! 
بنظرم با اطلاع رسانی بیشتر این وضعیت بهبود پیدا می‌کنه و اتفاقاً فرصت شغلی و متقاضی هم افزایش پیدا می‌کنه. 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">